سخنان افلاطون-سری چهارم
سخنان افلاطون
سگ، همان روحي را دارد كه فيلسوف.
((افلاطون))
===============
از شاعر نخواهيد خودش را شرح دهد؛ نمي تواند.
((افلاطون))
================
به دنيا نيامدن بهتر از آموزش نيافتن و نادان ماندن است؛ زيرا جهالت، ريشه ي همه بدبختي ها است.
((افلاطون))
================
سزاوار است مرد عاقل هنگام خوردن چيزهاي خوشمزه، به ياد آورد تلخي دارو را و زياد نخورد.
((افلاطون))
==================
در دنيا دو نيرو وجود دارد: شمشير و سياست؛ بيشتر وقتها شمشير مغلوب سياست شده است.
((افلاطون))
====================
آنگاه كه جزء خردمند و شريف و حاكم نفس انسان به خواب رود، جزء حيواني و وحشي نفس كه از خوردن و آشاميدن سير شده، بناي جست و خيز ميگذارد و از خواب گريخته، درصدد نيل به آرزوهاي خود برميآيد.
((افلاطون))
=====================
مرد بيخرد و ديوانه، آهنگ آن ميكند كه هم بر آدميزاد و هم بر خدايان حاكم شود و چنين ميپندارد كه اين توانايي در او هست.
((افلاطون))
====================
كساني كه داراي اخلاق استبداد بوده و بر نفس و كشور خود مستبدانه حكومت ميكنند، بهرهاي جز بدبختي و نكبت ندارند.
((افلاطون))
====================
سخن كسي كه راستي و درستي را سرزنش ميكند، از متانت و شناخت به دور است.
((افلاطون))
=====================
پس فيلسوفان راستين كدامند؟ آنان كه عاشقان ديد حقيقتند.
((افلاطون))
======================
هرگز كسي را كه پيوسته در حال پيشرفت است، هر چقدر هم كه كُند حركت كند، نوميد مكن.
((افلاطون))
=======================
نيك بختي جامعه به مراتب مهمتر از نيك بختي فرد است.
((افلاطون))
=======================
عوام، ثروتمندان را محترم مي شمارند و خواص، دانشمندان را.
((افلاطون))
========================
نغمه و وزن موسيقي تاثير فوق العاده اي بر روح انسان دارد و اگر درست به كار رود، مي تواند زيبايي را در روياهاي روح جايگزين كند.
((افلاطون))
========================
در آينه نگاه كن؛ اگر صورت زيبا داري، كاري مناسب چهره ات انجام بده و اگر قيافه ات نامناسب است، زشتي كردار را به زشتي صورت ميفزا.
((افلاطون))
=========================
لذتي كه از علم حاصل مي شود، بي عيب است.
((افلاطون))
=========================
هيچ كوچكي را حقير نشماريد، باشد كه از شما فزوني يابد.
((افلاطون))
=========================
بيازماييد مرد را به فعل او نه به قول او.
((افلاطون))
=========================
اشرار از كساني هستند كه عيبهاي مردم را جستجو كنند و به آن تكيه نمايند و نيكي آنها را ناديده انگاشته يا فراموش كنند؛ مانند مگسي كه در جاهاي كثيف مي نشيند و از جاهاي تميز دوري مي كند.
((افلاطون))
=========================
اگر پيش از هر كار، انگشت خود را آهسته به پيشاني خود بزني، ناچار نخواهي شد در پايان كار با مشت محكم به فَرق خود بكوبي.
((افلاطون))
=========================
عشق ما نسبت به فرزندانمان از بزرگترين آرزوي روح براي فناپذير شدن سرچشمه ميگيرد.
((افلاطون))
=========================
[دانش] ستارهشناسي، روح را وامي دارد كه به آسمان بنگرد و ما را از اين جهان به جهان ديگر بَرد.
((افلاطون))
=========================
بايد الگوها و نمونههايي كه انسان را از مرگ به هراس مياندازد، به دور انداخت.
((افلاطون))
==========================
آموزش موزيكال، شيوهاي نيرومند است، زيرا ريتم و هارموني، راه خود را به درونيترين نقاط روح مييابند.
((افلاطون))
==========================
تهيدستي، نداشتن دارايي نيست، زياده خواهي خواسته هاي آدمي است.
((افلاطون))
===========================
زيبايي در مرحله ي نهايي تبديل پذير به رياضيات است؛ درك زيبايي زماني به دست مي آيد كه شخص بر كردار مبتني بر مباني رياضي جهان شناسايي يابد.
((افلاطون))
============================
انسان قدرشناس [ =سپاسدار ]، انسان بزرگي است كه سرانجام، چيزهاي بزرگي را در زندگي اش به دست مي آورد.
((افلاطون))
=======================
پول و پرهيزكاري، دو كفهي ترازو هستند؛ اگر يكي بالا رفت، بيشك، ديگري پايين ميآيد.
((افلاطون))
=======================
كساني كه بتوانند به مقام زيبايي- آن گونه كه مناسب آن است- پي برده و حقيقت آن را مشاهده كنند، كمياب هستند.
((افلاطون))
=======================
كسي كه به راستي، عاشق دانش است، بايد از همان آغاز كودكي، با همهي توان، جوياي راستي بيچون و چرا باشد.
((افلاطون))
========================
هرگاه انسان، تنها به يك جستار، به سختي دلبسته شود، از شدت دلبستگي او به چيزهاي ديگر كاسته ميشود؛ مانند سيلي كه در يك مسير جريان يابد.
((افلاطون))
=========================
نفس زبون و فرومايه، آن سان كه پيداست، از درك دانش راستين بيبهره است.
((افلاطون))
==========================
هرگاه بخواهي سرشت حكيمانه را از سرشت مخالف آن بازشناسي، بايد بررسي كني كه آيا شخص از آغاز كودكي، دادگر و سازگار بوده است، يا ستمگر و سركش.
((افلاطون))
========================
مردان جنگي ما نبايد خواهان دارايي و رشوه باشند.
((افلاطون))
=========================
اگر كسي بخواهد بيش از يك پيشه داشته باشد، در هيچ يك از آنها كاميابي شاياني به دست نخواهد آورد.
((افلاطون))
==========================
دنبالهروي، اگر در جواني آغاز گردد و تا مدتي ترك نشود، مبدل به خوي و طبيعت دومين شده و اثر آن در صورت ظاهر و آهنگ صدا و اخلاق انسان خواهد ماند.
((افلاطون))
===========================
براي دارندگان چشم دل، زيباترين منظره، مشاهدهي كسي است كه داراي روحي زيبا باشد.
((افلاطون))
===========================
عشق راستين، عشقي است متين و حكيمانه كه جستار آن، نظم [=سامان] و زيبايي است.
((افلاطون))
===========================
پرورش بدن بايد از كودكي آغاز شود و در همهي دورهي زندگي ادامه يابد.
((افلاطون))
============================
تندرستي بدن، هر چند به درجهي كمال رسد، به خودي خود سبب تندرستي روح نميتواند شد و حال آنكه برعكس، تندرستي روح، همهي نيكوييهاي ممكنه را در جسم ايجاد ميتواند كرد.
((افلاطون))
============================
به راستي خندهآور است كه نگاهبانان، خود نيازمند نگاهبانان ديگر باشند.
((افلاطون))
=============================
پزشك، آن گونه از بيماري را كه خود بدان دچار بوده، در بيماران ديگر بهتر باز ميشناسد.
((افلاطون))
=============================
مردمان نيك در جواني ساده هستند و از بدكاران، به آساني فريب ميخورند، زيرا آنها در دل خود، نمونهاي از آنچه براي بدكاران ميگذرد، نمييابند كه با آن بسنجند.
((افلاطون))
===========================
كسي كه پس از تربيت روحي به كار تربيت بدني بپردازد، اگر بخواهد، ميتواند خود را از رفتن به پزشك، بينياز سازد، مگر در موارد ضروري [=بايسته].
((افلاطون))
==========================
انسان، چيزي را دوست ميدارد كه شايستگي آن را با شايستگي خويش، يكسان بداند؛ يعني رونق آن را رونق خود و شكست آن را شكست خويش بپندارد.
((افلاطون))
===========================
اگر انسان دربارهي هر چيز، باور درستي داشته باشد، راستي و درستي آن را درك نموده است.
((افلاطون))
============================
هيچ چيز ترسناكتر و شرمآورتر از اين نيست كه چوپان براي پاس داشتن گله، سگهاي بيتربيتي نگاه دارد كه به سبب نابساماني يا گرسنگي يا هرزگي، آمادهي آزار گوسفندان باشند و به جاي صفت سگ، صفت گرگ از خود نشان دهند.
((افلاطون))
==========================
در شهر بد، ستم فرمانروايي ميكند.
((افلاطون))
===========================
گسترش شهر، تا زماني كه يكپارچگي آن را به خطر نيندازد، مجاز است.
((افلاطون))
===========================
آموزش و پرورش، اگر به حد كمال فراهم شود، نهاد انسان را سامان ميدهد.
((افلاطون))
===========================
اگر بازي، قانون نداشته باشد، كودكان هم به بيقانوني خو ميگيرند و زماني كه بزرگ شدند، مردان وظيفهشناس و درستكار نخواهند بود.
((افلاطون))
========================
هنگامي كه زندگاني انسان، در نتيجهي تربيت نخستين در راه معيني افتاد، زندگي آيندهي او هم همان راه را خواهد پيمود.
((افلاطون))
======================
هر چيزي، مانند خود را ميجويد.
((افلاطون))
========================
آرزوهاي ساده و ميانهاي كه پيرو منطق و خرد و راي درست ميباشد، تنها نزد شمار كمي از افراد يافت ميشود.
((افلاطون))
=========================
پرداختن به كار خود و پرهيز از دخالت در كار ديگران، عين دادگري است.
((افلاطون))
==========================
انديشيدن، خود، گونهاي گفتگوي روح با خويشتن است.
((افلاطون))




